صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

درس سوم

آزادی

  • شاعر: ابوالقاسم عارف قزوینی
  • اثر: دیوان اشعار
  • قالب شعر: غزل اجتماعی
  • وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رشته انسانی)

 

ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است              مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

قلمرو فکری:

نالهٔ مرغ گرفتار در قفس (این شعر که در زندان سروده‌ام) همه برای وطن است. روش نالیدنِ پرندهٔ گرفتار در قفس به مانند نالهٔ مِن شاعرِ زندانی است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مرغ

پرنده

بهر

برای

مسلک

روش، طریق

گرفتار قفس

زندانی

همچو

مانند

وطن

میهن (قبل از مشروطه وطن به معنای زادگاه به کار می رفته است)

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

وطن و من ß   قافیه (است  ß  ردیف)

ناله  ß  منظور «خواندن و شعر گفتن»

مرغ  ß  استعاره از خود سخنور یا هر فرد آزاده

همچو من  ß  تشبیه، جانبخشی

مرغ، گرفتار، قفس و اسیر  ß  تناسب

واژه آرایی کلمه «مرغ»

واج آرایی حروف «م» و «س» و نقش نمای اضافه

پیام:

میهن دوستی

نکته (نقش نمای اضافه):

نقش نمای اضافه و موصوف فارسی که بعضاً به آن تنها «نقش نمای اضافه» گفته می شود، واژه بستی در زبان فارسی است که برای نشان دادن یک ترکیب اضافی یا ترکیب وصفی از آن استفاده می شود. این نقش نما، نقشِ واژهٔ پیش از خود را تعیین می کند؛ یعنی اینکه بودنِ آن پس از یک واژه به معنای این است که آن واژه نقش «مضاف» یا «موصوف» دارد.

 

همّت از باد سحر می طلبم گر ببرد                   خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

قلمرو فکری:

از باد سحر یاری می خواهم تا خبرِ من گرفتار را به دوستان آزادم برسانند و آنها را از حال من آگاه سازد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

طرف

کنار، کناره

به

در

همّت

گرایشی نیرومند به پیشرفت و دستیابی به هدف های والا، در اینجا کمک، عزم و اراده، دعای خیر

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

چمن ß   قافیه (است  ß  ردیف)

باد سحر  ß  جانبخشی، استعاره، نماد پیام رسانی

چمن و من  ß  جناس ناهمسان افزایشی

چمن  ß  مجاز از باغ و بوستان

به طرف چمن است  ß  کنایه از این که آزاد است

واج آرایی حرف «ب»

پیام:

درخواست کمک

 

فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش             بنمایید که هر کس نکند مثل من است

قلمرو فکری:

هم وطنان! برای آزادی خود و وطن چاره‌ای بیندیشید؛ زیرا هر کس چنین نکند، همچون من گرفتار می شود. (هر کسی چنین نکند با من زندانی و گرفتار تفاوتی ندارد.)

قلمرو زبانی:

بیت ß   4 جمله

«فکری» در مصراع دوم  ß  حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی:

من ß   قافیه (است  ß  ردیف)

فکری بنمایید  ß  کنایه از کاری انجام دهید

مثل من  ß  تشبیه

در و هر  ß  جناس ناهمسان

واج آرایی حرف «ن»

پیام:

به دنبال آزادی بودن

 

خانه ای کاو شود از دست اجانب آباد                 ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است

قلمرو فکری:

کشوری که به دست بیگانگان آباد شود، باید به حالش گریست و آن را با اشک ویران کرد. زیرا آنجا، خانه اندوه و غم است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

کاو

که او

اجانب

جمعِ اجنبی، بیگانگان

از

با

بیت الحزن

خانه اندوه، غمکده

بیت ß   3 جمله

مرجع ضمیر «او» در «کاو»  ß  خانه

«آن خانه» در «بیت الحزن است»  ß  حذف به قرینه لفظی (با این وجود که عبارت «آن خانه» قبل از کلمه «که» آمده است؛ چرا که عبارت «بیت الحزن است» خود جمله ای جداگانه است.

«ش» در عبارت «کُنش»  ß  حشو

قلمرو ادبی:

بیت الحزن ß   قافیه (است  ß  ردیف)

خانه  ß  استعاره از کشور و میهن

دست  ß  مجاز از توان و نیرو

با اشک ویران کردن  ß  اغراق

«آن خانه که بیت الحزن است»  ß  تلمیح و اشاره به داستان حضرت یعقوب یا داستان حضرت زینب

آباد و ویران  ß  تضاد

بیت الحزن است  ß  تشبیه فشرده یا رسا

واژه آرایی کلمه «خانه»

پیام:

بیگانه ستیزی

عدم وابستگی به بیگانگان

 

جامه ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن                      بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

قلمرو فکری:

کسی که خود را در راه آزادی و استقلال میهنش فدا نکند، از مرده بدتر است و لباسی را که به تن دارد، از کفن هم بی ارزش تر است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جامه

تن پوش

کاو

که او

بهر

برای

بِدَر

پاره کن

که

زیراکه

ننگ

بی آبرویی، شرمندگی

کم

کمتر، کم ارزش تر

غرقه به خون

آغشته به خون

بیت ß   3 جمله

مرجع ضمیر «او» در «کاو»  ß  جامه

قلمرو ادبی:

کفن ß   قافیه (است  ß  ردیف)

جامه  ß  مجاز از تن یا شهروند

غرقه به خون  ß  استعاره پنهان، کنایه از جان فشانی

بدر آن جامه  ß  کنایه از نابود کن

تن  ß  مجاز از انسان

جامه، تن و کفن  ß  تناسب

واژه آرایی کلمه «جامه»

واج آرایی حروف «ن» و «ک»

پیام:

جان فشانی برای میهن

 

آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم                     ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

قلمرو فکری:

آن کسی را که پادشاه این سرزمین کردیم تا سرزمین ما را آباد کند ملت ایران اکنون به این حقیقت پی برده است که محمدعلی شاه شیطانی است که در اندیشه ویران کردن این سرزمین است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

کس

منظور محمد علی شاه

اهرمن

شیطان

سلیمان کردیم

به فرمانروایی رساندیم

مُلک

پادشاهی، فرمانروایی، کشور

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

اهرمن ß   قافیه (است  ß  ردیف)

کل بیت  ß  تلمیح به داستان حضرت سلیمان نبی

سلیمان و اهرمن  ß  تضاد

سلیمان کردیم  ß  تشبیه

ملک، سلیمان و اهرمن  ß  تناسب

او اهرمن است  ß  تشبیه

واج آرایی حرف «ک»

پیام:

فساد فرمانروایان

 

دفتر زمانه

  • شاعر: فرّخی یزدی
  • اثر: دیوان اشعار
  • قالب شعر: غزل اجتماعی
  • وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (رشته انسانی)

 

هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت                آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت

قلمرو فکری:

هرگز غم و غصهٔ کم و زیادیِ مال و مقام این دنیا را نداشتم.

قلمرو زبانی:

بیت ß   4 جمله

«دلم» در «آری غم نداشت»  ß  حذف به قرینه لفظی (در اصل «آری دلم غم نداشت»

قلمرو ادبی:

غم و کم ß   قافیه (نداشت  ß  ردیف)

کم و بیش  ß  تضاد

غم کم و بیش نداشتن  ß  کنایه از در بند مادیات نبودن

کم و غم  ß  جناس

واژه آرایی کلمات «کم»، «بیش»، «غم» و «نداشت»

پیام:

وارستگی

 

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم             هر ملّتی که مردم صاحب قلم نداشت

قلمرو فکری:

هر ملّتی که اندیشمند نداشته باشد در طول تاریخ و روزگار فراموش می شود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

فتد

می افتد

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

قلم ß   قافیه (نداشت  ß  ردیف)

دفتر زمانه  ß  اضافه تشبیهی

نامش از قلم فتد  ß  کنایه از فراموش شدن

صاحب قلم  ß  کنایه از نویسنده، اندیشمند

دفتر، قلم و صاحب قلم  ß  تناسب

واژه آرایی کلمه «قلم»

واج آرایی حرف «م»

پیام:

ماندگاری نام هنرمندان

 

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم                    هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت

قلمرو فکری:

هر کسی که به رأی اکثریت جامعه احترام نگذارد و خِرد جمعی را نپذیرد، در دیدگاه خردمندان، شخص محترمی نیست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

پیشگاه

بارگاه

اهل خرد

خردمند

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

محترم ß   قافیه (نداشت  ß  ردیف)

پیشگاه  ß  مجاز از نظر و اندیشه

جامعه  ß  مجاز از مردم جامعه

واژه‌ آرایی کلمه «محترم»

پیام:

احترام به جامعه

 

با آنکه جیب و جام من از مال و می ‌ تهی است              ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت

قلمرو فکری:

با آن که من تهیدستم و رفاه ندارم؛ امّا آسایش و آرامشی دارم که جمشید آن آرامش را نداشت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تهی

خالی

فراغت

آسایش و آرامش

را

به معنای دارندگی و مالکیت

بیت ß   3 جمله

جشید جم  ß  حشو ( حشو آن عبارت اضافه ای است که با حذف آن به معنی بیت آسیبی وارد نمی کند)

عبارت «آن فراغت را» در «که جمشید جم [آن فراغت را] نداشت»  ß  حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی:

جم ß   قافیه (نداشت  ß  ردیف)

مصراع دوم  ß  تلمیح به داستان جمشید، پادشاه پیشدادی

جام و جم  ß  جناس

مال و می  ß  جناس

جیب و مال  ß  لف و نشر

جام و می  ß  لف و نشر

تهی بودن جیب از مال  ß  کنایه از تهیدستی

تهی بودن جام از می  ß  کنایه از نداشتن رفاه و خوشی

واج آرایی حروف «ج» و «م»

پیام:

داشتن آرامش با وجود تهیدستی

 

انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی               چون فرّخی موافق ثابت قدم نداشت

قلمرو فکری:

عدالت و انصاف موافقان زیادی داشت اما هیچ کس در راه وفاداری به عدالت و انصاف مثل فرخی، پابرجا و استوار نبود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بسی

بسیار

چون

مانند

فرخی

نام هنری سخنور

موافق

هم رای و همراه، همداستان

بیت ß   2 جمله

«انصاف و عدل» در عبارت «چون فرخی، [انصاف و عدل] موافقِ ثابت قدم نداشت»  ß  حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی:

قدم ß   قافیه (نداشت  ß  ردیف)

چون فرّخی  ß  تشبیه

واژه آرایی کلمه «موافق»

ثابت قدم  ß  کنایه از استوار رای، دارای اراده نیرومند، ثابت رای و ثابت عزم

داشت و نداشت  ß  تضاد

پیام:

پایداری در دادگستری


سایر مباحث این فصل